بوسه های عاشقانه
پسر عزیزم، جمعه صبح وقتی که دوبار طی شب شیرخورده بودی و حسابی سیر بودی از خواب بلند شدی و با انرژی زیاد شروع به راه رفتن کردی و با اسباب بازیهایت بازی می کردی که به سمت من و بابا اومدی و ما را بوس کردی و این کار چند بار توسطت تکرار شد و ما را بغل می کردی...خدای مهربان چقدر این لحظه ها واسه من و بابا دلنشین و خواستنی بود وقتی بهت گفتیم مهدیار دوستت داریم اومدی و دوباره ما را بوسیدی و بغلمون کردی ...عزیز دلم شیرین ترین و دلنشین ترین لحظه های عمرمون بود پسر مهربان و دوست داشتنی ... ...
نویسنده :
مریم موسوی
8:17