مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

مهدیار یه دونه

تولد

1394/10/16 12:35
نویسنده : مریم موسوی
130 بازدید
اشتراک گذاری

ابتدای روزهای تیر ماه همراه با آغاز ماه رمضان بود. حس قشنگی داشتم که ابتدای بارداریم تو محافل ماه محرم سپری شد و زیارت عاشوراهایی که در اول صبح هر روز در مسجد اداره ام برگزار می شد . و روزهای آخر بارداریم در ابتدای ماه رمضان...

مجید استرس زیادی داشت، شب قبلش خودمم نخوابیده بودم... صبح ساعت چهار بعد از اذان صبح دنبال مامانم رفتیم. کارای پذیرش را حوالی ساعت شش صبح در بیمارستان مصطفی خمینی تهران انجام دادیم و ساعت هشت صبح تونستم پسرم را ببینممحبت پسر تپلی و سفید با وزن 3600 و قد 51

یادمه اون شب را هم بیدار بودم..روز و شب قشنگی بود. بابا مجید  هم تو بیمارستان خوابید. یک فصل جدید خاطره انگیز در زندگیم...خدا یا شکرت که پسرم صحیح و سالم است. دوستت دارم خدای مهربان

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان راضیه
16 دی 94 12:55
ای جانم..زنده باشی الهی مهدیار عزیزم....تبریک به خاطر دادشتن مادری مهربان که اونقدر برات ارزش قائل شده و زحمت وبلاگ درست کردن را برات کشیده راستی.دختر قشنگ من تو جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده ..اگر لطف کنی و بهش رای بدی ممنونت میشیم کد52 به1000891010