مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

مهدیار یه دونه

پروژه از شیر گرفتن

1395/3/24 11:56
نویسنده : مریم موسوی
154 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسرم، یکی از نگرانی های مامانا از جمله من پروژه شیر گرفتن بود، البته جنابعالی که شیر خشک می خوردی و به شیشه شیرت یه جورایی وابسته بودی و وقتی می خواستی بخوابی حتما باید شیر می خوردی و تو طول شب هم چندبار برای شیر بیدار می شدی تا اینکه تو خرداد ماه 95 تصمیم گرفتیم (من و مادر جون) که طی روز شیر کمتر بهت بدیم، یه نوبت صبح یه نوبت ظهر خوابیدنی و یه نوبت شب که البته شبا زیاده روی می کردی و بله........صبحها هم که...بعلهههه

یه روز هم تو خونه مادرجون تمام شیر خشکتو ریختی زمین و این بهونه ای شد که وقتی ددون(شیر) می خواستی می گفتیم یادته ریختی زمین دیگه نداریم باید بخریم...خدا را شکر زیاد اذیت نشدی اوایلش که باید چندتا قصه بهت می گفتم و چندبار رو پا می خوابوندمت یا ماشاژ میدادم و در آخر سر هم از سر و کول من بالا می رفتی و التماس کننان با صدای مظلومت می گفتی مااااااماان ددون... منم دوباره بهت یادآوری می کردم که باید بخریم واست...تا اینکه مظلومانه می خوابیدی و من حسابی می بوسیدمت..الهییییی بگردم..

خدا را شکر یه هفته ای عادت کردی و الانم که چند روز هوسشم نکردی...دوست دارم مامانی...تا پروژه از پوشک گرفتنت ببینم چه می کنی عشق من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)